برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با relative
ترجمه و جمله با relative
(صفت) در مقایسه با کسی یا چیزی (نسبی، نسبت به هم – دو مثال اول) – تطبیقی، مقایسه ای، در مقایسه با چیز دیگر (سه مثال آخر)
the relative value of two cars
ارزش نسبی دو خودرو
The relative merits of both approaches have to be considered.
شایستگی های نسبی هر دو رویکرد باید در نظر گرفته شود. (مزایایی که نسبت به هم دارند)
We won the game with relative ease.
ما بازی را نسبت به قبل، آسان بردیم.
You may think you’re poor, but it’s all relative.
تو شاید فکر کنی که فقیر هستی ولی نسبت به خیلی از مردم فقیر نیستی.
The firm is a relative newcomer to the world of fashion.
این شرکت نسبت به بقیه شرکت ها در در دنیای مد تازه وارد است.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) relative to الف: در مقایسه با، نسبت به الف: درباره، مربوط به
relative
اسم
relatives
(اسم) خویشاوند، هم خانواده
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: