برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با rear
ترجمه و جمله با rear
(صفت) پشتی، پشت یا عقب چیزی (دو مثال اول) – ماتحت آدم - bring up the rear آخرین نفر
rear
فعل
rears; reared; rearing
(فعل) تربیت کردن یا پرورش دادن یک فرد یا یک حیوان (مثال اول) – دو پا ایستادن یک حیوان (مثال دوم) – بلند کردن، بلند شدن (مثال سوم) - rear its ugly head آشکار شدن، بروز کردن
I was reared in east Texas.
من در شرق تگزاس بزرگ شدم.
The horse reared in fright.
آن اسب از ترس سر دست زد. (روی دو پا ایستاد)
to rear a ladder
بلند کردن نرده بام
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: