برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با proportion
ترجمه و جمله با proportion
(اسم) مقداری از یک کل (مثال اول) – نسبت (مثال دوم) – proportions اندازه، شکل یا وسعت چیزی (مثال سوم)
Water covers a large proportion of the earth's surface.
آب بخش بزرگی از سطح زمین را پوشانده است.
The room is very long in proportion to its width.
طول این اتاق نسبت به عرض آن خیلی دراز است.
a building of huge proportions
ساختمانی با اندازه بسیار بزرگ
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) out of (all) proportion to/with خیلی بزرگ یا قوی نسبت به چیزی - get/blow something out of proportion چیزی را زیادی جدی گرفتن (مثال اول) - keep something in proportion با یک مسئله به طور منطقی برخورد کردن - sense of proportion تشخیص اهم از مهم
The story was blown out of proportion in the newspapers.
این داستان در روزنامه ها زیادی جدی گرفته شده بود. (داستان کم اهمیتی بود که بزرگ نمایی شده بود)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: