عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با proportion

proportion

اسم

US تلفظ صوتی/prəˈpoɚʃən/

proportions

(اسم) مقداری از یک کل (مثال اول) – نسبت (مثال دوم) – proportions اندازه، شکل یا وسعت چیزی (مثال سوم)

Water covers a large proportion of the earth's surface.

آب بخش بزرگی از سطح زمین را پوشانده است.

The room is very long in proportion to its width.

طول این اتاق نسبت به عرض آن خیلی دراز است.

a building of huge proportions

ساختمانی با اندازه بسیار بزرگ

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) out of (all) proportion to/with خیلی بزرگ یا قوی نسبت به چیزی - get/blow something out of proportion چیزی را زیادی جدی گرفتن (مثال اول) - keep something in proportion با یک مسئله به طور منطقی برخورد کردن - sense of proportion تشخیص اهم از مهم

The story was blown out of proportion in the newspapers.

این داستان در روزنامه ها زیادی جدی گرفته شده بود. (داستان کم اهمیتی بود که بزرگ نمایی شده بود)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها