برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با pity
ترجمه و جمله با pity
(اسم) افسوس، ترحم (مثال اول) – مایه افسوس (مثال دوم و سوم) - more's the pity متاسفانه - take pity به کسی ترحم کردن و کمک کردن به او (مثال آخر)
We don't want pity, we want practical help.
ما نیازی به ترحم نداریم، کمک عملی می خواهیم.
What a pity you couldn't go!
چقدر حیف شد که شما نتوانستید بروید!
She didn't live to see her daughter grow up, and that's a pity.
او اینقدر زنده نماد تا بزرگ شدن دخترش را ببیند و این حیف بود.
Someone took pity and helped me.
یک نفر دلش سوخت و به من کمک کرد.
pity
فعل
pities; pitied; pitying
(فعل) برای کسی دلسوزی کردن، ترحم کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: