برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با pin
ترجمه و جمله با pin
(اسم) سوزن ته گرد – سنجاق سر، سنجاق سینه (مثال دوم) – برگه سینه یا برگه عضویت یا برگه ورود و مجوز که روی نام یا عکس فرد زده شده و روی سینه او سنجاق می شود – فلزی که برای جوش دادن استخوان شکسته استفاده می شود – هر یک از دو یا سه میله فلزی دوشخاخه برق یا تلفن که داخل پریز می روند – (در ورزش بولینگ) هر یک از اهدافی که قرار است با توپ زده شوند – پرچم گلف که کنار چاله قرار دارد
I'll keep the pants patch in place with pins while I saw it on.
من وقتی وصله شلوار را را می دوزم، با سوزدن های ته گرد آن در یک مکان نگه می دارم.
a diamond pin
یک سنجاق سر الماس
pin
فعل
pins; pinned; pinning
(فعل) با سنجاق یا سوزن ته گرد وصل کردن – متوقف کردن کسی با گرفتن یا چسباندن او به جایی (مثال دوم) - pin down الف: مجبور کردن کسی تا درباره چیزی دقیق باشد یا نیتش را واضح کند خصوصا با سوال پیچ کردن (مثال سوم) ب: به جزئیات دقیقی از چیزی پی بردن (مثال آخر)
او یک تابلو را روی دیوار سنجاق کرد.
They pinned him against a wall and stole his wallet.
آن ها او را به دیوار چسباندند و کیف پولش را دزدیدند.
I tried to pin him down on where the money would come from.
من سعی کردم او را درباره اینکه منبع آن پول کجاست تحت فشار قرار دهم.
Can you pin down when the change occurred?
آیا می توانید بفهمید که چه زمانی این تغییر به وقوع پیوست؟
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) pin on کسی را برای کاری مقصر دانستن یا مقصر معرفی کردن - pin hopes or expectations on something امیدوار بودن به موفقیت یا کمک چیزی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: