برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با pack
ترجمه و جمله با pack
(فعل) بسته بندی کردن یا چیزها را در یک باکس قرار دادن برای انتقال یا ذخیره (دو مثال اول) – پر کردن یک مکان با حداکثر افراد ممکن – فشردن چیزی یا چیزهایی که در نتیجه به یک جسم محکم یا سخت تبدیل می شوند
بهتر است که بسته بندی کردن را شروع کنی.
packing and unpacking boxes
وسایل را داخل جعبه قرار دادن و خارج کردن
a famous comedian who packs halls in every city
یک طنز پرداز مشهور که سالن ها را در هر شهری پر از جمعیت می کند
How much can you pack into a short vacation?
چند نفر را می توانی در یک تعطیلات کوتاه جا کنی؟ (چند نفر در آن کمپ و غیره می توانند حضور یابند)
Pack the soil down firmly.
خاک را محکم فشار بده. (در این معنی معمولا با into یا down همراه می شود)
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) حمل کردن اسلحه (مثال اول) - pack a (hard/hefty/strong etc) punch/wallop خیلی موثر یا قوی بودن - pack away چیزی را در یک مکان امن قرار دادن تا بعدا استفاده شود (مثال آخر)
Is he packing?
آیا او سلاح با خود به همراه دارد؟
His speech packed quite a punch.
سخنرانی او خیلی موثر بود.
We packed away the winter clothes.
ما لباس های زمستان را بسته بندی کردیم. (تا در زمستان بعدی بپوشیم)
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) pack in الف: جا کردن در یک مکان کوچک (مثال اول) ب: جذب کردن تعداد زیادی از مردم به یک برنامه یا دیدن فیلم ج: کنار گذاشتن و استفاده نکردن از چیزی برای همیشه (مثال آخر)
They packed us in a very small room.
آن ها ما را در یک اتاق خیلی کوچک چپاندن. (در این معنی into هم به جای in استفاده می شود)
Any film starring Tom Hardy always packs them in.
هر فیلمی با بازی تام هاردی همیشه مردم را جذب سینما می کند.
She decided to pack in her job.
او تصمیم گرفت بی خیال کارش شود.
pack
اسم
packs
(اسم) یک گله حیوان – بسته، پاکت – کوله پشتی، کیسه
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: