koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با outside

outside

قید

US /ˌaʊtˈsaɪd/

(قید) خارج از جایی، بیرون

Please wait outside.

لطفاً بیرون منتظر بمانید.

It's raining outside.

هوا، بیرون دارد می بارد.

outside

اسم

outsides

(اسم) بیرون (مثال اول) - at the (very) outside در بیشترین مقدار، در بالاترین حد، حداکثر - on the outside الف: برای توصیف اینکه کسی چگونه ظاهر می شود و به نظر می رسد و رفتار می کند ب: در خارج از زندان

Your house looks small from the outside.

خانه شما از بیرون کوچک به نظر می رسد.

The job will take about five days at the outside.

این کار حداکثر 5 روز طول خواهد کشید.

On the outside he seems calm, but I know he's nervous.

در ظاهر، او آرام به نظر می رسد ولی من می دانم او مضطرب است.

Life on the outside was very strange for him at first.

زندگی در خارج از زندان در ابتدا برای او خیلی عجیب بود.

outside

صفت

(صفت) بیرونی، خارجی (دو مثال اول) – جانبی نسبت به کار یا وظیفه شما – کم، محدود، نا محتمل

the outside walls

دیوار های بیرونی

the outside light

لامپ بیرونی (بیرون از خانه)

I have a lot of outside interests.

من علایق جانبی زیادی دارم.

China still have an outside chance of winning.

چین هنوز شانس کمی برای پیروزی دارد.

outside

حرف اضافه

(حرف اضافه) بیرون – به جز (مثال آخر)

I live just outside of the city.

من دقیقا بیرون شهر زندگی می کنم.

No one outside the group should not to find out our plan.

هیچکس خارج از این گروه نباید به نقشه ما پی ببرد.

Nobody knew outside of her family.

هیچکس به جز خانواده او نمی دانست.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها