برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با outline
ترجمه و جمله با outline
(فعل) لیست یا توضیحی از دلایل یا نکات اصلی چیزی – خط کشیدن دور لبه چیزی، نشان دادن لبه چیزی
The introduction outlines the content each chapter.
این مقدمه محتوای هر فصل را توضیح می دهد.
The book outlines the major events of the country's history.
این کتاب حوادث مهم تاریخ کشور را لیست کرده است.
مناطق خط کشیده شده در این نقشه
The mountain was outlined against the sky.
کوه در مقابل آسمان معلوم بود. (این یک کاربرد انتزاعی از outline است که در آن منظور این است که شکل کلی چیزی دیده می شود چون پشت سرش یک نور است)
They saw the huge building outlined against the sky.
آن ها یک ساختمان بزرگ در مقابل آسمان دیدند. (شکل کلی یک ساختمان بزرگ در نور آسمان معلوم بود)
outline
اسم
outlines
(اسم) ترسیم یا تصویری که شکل چیزی را نشان می دهد (نه جزئیات بلکه فقط شکل کلی – دو مثال اول) – خطی که مقر یا شکل کلی چیزی را نشان می دهد – خلاصه یا رئوس مطالب (مثال آخر)
She drew the outline of a face.
او طرح یک صورت را کشید. (دور صورت)
A face was drawn in outline and then completed with details.
صورت به شکل یک طرح کلی کشیده شد و سپس با جزئیات تکمیل شد.
an outline map of Europe
نقش کلی اروپا (با خطوطی که شکل کشورها را فقط نشان می دهد)
a brief outline of American history
خلاصه تاریخ آمریکا
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: