برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با operation
ترجمه و جمله با operation
(اسم) یک عمل ریاضی مانن ضرب یا جمع و غیره – عمل جراحی – یک عملیات یا اقدام سازمانی
The Order of Operations is that you must do Parentheses first.
ترتیب یک عملیات ریاضی به این صورت است که شما ابتدا باید پرانتز را حل کنید.
Sara underwent a four-hour open-heart operation.
سارا تحت یک عمل جراحی 4 ساعته قرار گرفت.
The police have launched a major operation against drug suppliers.
پلیس یک عملیات نظامی گسترده علیه تامین کنندگان مواد مخدر صورت داده است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) کارکرد یا عملکرد – عملیاتی شدن، به بهره برداری رسیدن (در این معنی معمولا با حرف in یا into همراه است)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: