برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با obligation
ترجمه و جمله با obligation
(اسم) تعهد یا وظیفه یا تکلیف قانونی (معمولا با to همراه است)
You are under no obligation to do anything.
شما تعهدی ندارید که کاری انجام دهید.
legal/financial/constitutional obligations
تکالیف قانونی/اقتصادی/قانون اساسی
We have an obligation to return the money.
ما وظیفه داریم این پول را پس بدهیم.
impose/place obligations on sb
تکلیفی را بر گردن کسی گذاشتن، مکلف کردن کسی
fulfil/meet your obligations
عمل کرد به تعهدات
He stayed with the team out of a sense of obligation.
او با تیم ماند بدون اینکه تعهدی داشته باشد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: