koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با murder

murder

اسم

US /ˈmɚdɚ/

murders

(اسم) قتل – چیزی که خیلی سخت یا ناخوشایند است (مثال سوم) - be murder on something آسیب زدن یا ایجاد درد در چیزی (مثال آخر)

to commit a murder

مرتکب یک قتل شدن

the murder weapon

صلاح قتل

The traffic was murder this morning.

امروز صبح، ترافیک خیلی سخت بود.

These new shoes are murder on my feet.

این کفش جدید دارد به پای من آسیب می زند.

murder

فعل

murders; murdered; murdering

(فعل) به قتل رسیدن یا رساندن – خراب کردن چیزی یا کاری (مثال سوم)

Her husband was found murdered.

همسرش کشته شده پیدا شد.

Your dad will murder you when he hears about it.

وقتی پدرت درباره این بشنود، تو را خواهد کشت. (اصطلاح)

It’s a good song, but they murdered it.

این یک آهنگ خوب است ولی آن ها خرابش کردند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها