عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار
صفحه اصلی وب سایت
جستجو در سایت کوبدار
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

صفحه اصلی وب سایت
عضویت

عضویت در سایت

تماس تماس با ما جستجو جستجو در سایت کوبدار
top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید
صفحه اصلی دیکشنری

معنی فارسی و جمله با mirror

جدید: دانلود اپلیکیشن آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی + دیکشنری کوبدار 504 واژه ضروری زبان انگلیسی رو مفهومی و عمیق یاد بگیر (کلیک کن)

ترجمه و جمله با mirror

mirror

اسم

US تلفظ صوتی/ˈmirɚ/

mirrors

(اسم) آینه - a mirror of something نشان دهنده یا منعکس کننده چیزی (مثال آخر)

He looked in the mirror.

او به آینه نگاه کرد.

a rear-view mirror

یک آینه عقب (مثلا در یک خودرو)

wing mirror

آینه بغل

His art is a mirror of modern Iran culture.

هنر او منعکس کننده فرهنگ ایران مدرن است.

mirror

فعل

mirrors; mirrored; mirroring

(فعل) کپی چیزی بودن، شبیه چیزی بودن

The building was mirrored in the lake.

ساختمان در دریاچه منعکس شده بود.

منابع:

Oxford Learner's Dictionaries Cambridge Dictionary Merriam-Webster Longman Dictionary The Free Dictionary

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

تمامی حقوق مادی و معنوی مطالب و آموزش های موجود در وب سایت متعلق به کوبدار است.