برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
ورود به حساب کاربری/ثبت نام
معنی فارسی و جمله با medicine
ترجمه و جمله با medicine
medicine
اسم
/ˈmɛdəsən/
medicines
(اسم) علم پزشکی، طب (مثال اول) – دارو (مثال دوم) - give somebody a dose/taste of their own medicine رفتار کردن با کسی به بدیِ رفتاری که با شما کرده است
She studied medicine at Johns Hopkins University.
او پزشکی را در دانشگاه جان هاپکینز خواند.
من کمی دارو خوردم.
This team likes to play tough defense, so let's give them a dose of their own medicine and not give them any space to score.
این تیم دوست دارد بسته بازی کند، پس بیایید مثل آن با خودشان رفتار کنید و هیچ فضایی برای امتیاز گیری به آن ها ندهیم.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) take your medicine پذیرفتن و کنار آمدن
You should take your medicine and stop complaining.
تو باید بپذیری و گله کردن را متوقف کنی.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: