برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با material
ترجمه و جمله با material
(اسم) ماده (در فیزیک و غیره – دو مثال اول) – پارچه (مثال سوم) – چیزی که برای انجام کاری نیاز است (مثل مطلب، اطلاعات و غیره – مثال چهارم)
explosive materials
مواد انفجاری
harmful radioactive material
ماده پرتوزا خطرناک
You'll need a piece of material about 20 cm square.
ما یک تکه پارچه به اندازه حدود 20 سانتی متر مربع نیاز داریم.
He is working in the library gathering material for the article he is writing.
او دارد در این کتابخانه کار می کند تا برای مقاله که دارد می نویسد اطلاعات جمع کند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) آدمی که یک قابلیتی دارد که او را برای کاری مناسب می کند
He's not really Olympic material.
او آدم المپیک نیست. (او به درد المپیک نمی خورد.)
material
صفت
(صفت) مادی – فیزیکی و قابل لمس و مربوط به مادیات (مثال دوم) – مهم، سرنوشت ساز
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: