koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با low

low

صفت

US /ˈloʊ/

lower; lowest

(صفت) پایین، پست، کم ارتفاع – کمتر از یک ارتفاع معمول – با صدای پایین، بم، کوتاه، ضعیف

families existing on very low incomes

خانواده هایی که با درآمد خیلی پایین به بقا ادامه می دهند

a low building

یک ساختمان پست

in low light

در نور کم

a low wall

یک دیوار کم ارتفاع

a low-calorie diet

یک برنامه غذایی کم کالری

The sun was low in the sky.

خورشید در آسمان، پایین بود. (یعنی نزدیک خط افق بود.)

low interest rates

نرخ بهره پایین

The river is low today.

رودخانه امروز کم عمق بود. (کمتر از یک ارتفاع معمول)

a low whisper

یک زمزمه یواش

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) ناراحت، بد (دو مثال اول) – (در مورد لباس) یقه باز، دکولته (مثال سوم) – سطح پایین

a low mood

حال ناراحت

low behavior

رفتار بد

a low dress

یک لباس دکولته

a low style of writing

سبک سطح پایین نویسندگی

low

قید

lower; lowest

(قید) در یک سطح یا مکان پست - be brought low فقیر شدن (مثال آخر)

low-flying aircraft

پرواز با ارتفاع پایین هواپیما

a low-paid worker

یک کارگر با حقوق سطح پایین

low-priced goods

کالاهایی با قیمت پایین

speaking low

با صدای پایین صحبت کردن

a family brought low by misfortune

یک خانواده که بد شانسی آن ها را فقیر کرده است

low

اسم

lows

(اسم) یک قیمت یا سطح یا ارزش پایین - hit/fall to a low بدتر یا کمتر یا بی ارزش تر از همیشه (مثال دوم و سوم) - all-time low بدتر یا پایین تر از همیشه (مثال چهارم) – دوره بسیار دشوار در زندگی شخصی یا کاری کسی (پستی)

Interest rates are at historic lows.

نرخ های بهره در یک سطح پایین تاریخی قرار دارد.

The company's stock fell to a six-month low.

سهام شرکت به کمترین مقدار در شش ماه گذشته رسید.

The euro has fallen to a new low against the dollar.

ارزش یورو به کمترین مقدار خود در مقابل دلار رسیده است.

Public confidence in the government was at an all-time low.

اعتماد عمومی به دولت به کمترین مقدار نسبت به همیشه رسید.

We all experience highs and lows in life.

ما همه پستی ها و بلنده هایی در زندگی تجربه می کنیم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) جریان کم فشار هوا

Another low is moving in from The Gulf of Oman.

جریان کم فشار دیگری از سمت دریای عمان وارد می شود.

low

فعل

lows; lowed; lowing

(فعل) مو کردن گاو (moo)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها