عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با load

load

اسم

US تلفظ صوتی/ˈloʊd/

loads

(اسم) بار، ظرفیت – غم (مثال دوم) – حجمی از مسئولیت یا کار

with her load of firewood

با بار هیزمش

Her death is a heavy load to bear.

مرگ او غم سنگینی برای تحمل کردن بود.

I have loads to do today.

من امروز کارهایی (مسئولیت هایی) برای انجام دارم.

a full load of teaching work

یک حجم کار کامل از کار آموزش (تمام هفته را در بر گرفته)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) بار الکتریکی یا جریان

If the wire in the fuse is too thin to accept the load it will melt.

اگر سیم داخل فیوز برای قبول کردن (عبور) بار الکتریکی خیلی نازک باشد، ذوب می شود.

load

فعل

loads; loaded; loading

(فعل) چیزی را داخل یک وسیله قرار دادن به منظور به کار انداختن آن

load a gun

تفنگ را پر کردن

The film didn't load properly.

فیلم به درستی بار گذاری نشد.

The technician loaded a sample into the device.

تکنسین نمونه ای را در دستگاه قرار داد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) چیزی را داخل چیزی گذاشتن – (در مورد هواپیما، اتوبوس، تاکسی و غیره) مسافر زدن، سوار شدن (مثال دوم) – بالا آمدن نرم افزار در محیط کامپیوتر

We loaded our luggage into the car.

چمدان هایمان را داخل ماشین گذاشتیم.

The bus was still loading.

اتوبوس هنوز در حال مسافر زدن بود.

This page won't load on my laptop.

این صفحه در لپ تاپ من بالا نمی آید.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها