برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با load
ترجمه و جمله با load
(اسم) بار، ظرفیت – غم (مثال دوم) – حجمی از مسئولیت یا کار
with her load of firewood
با بار هیزمش
Her death is a heavy load to bear.
مرگ او غم سنگینی برای تحمل کردن بود.
I have loads to do today.
من امروز کارهایی (مسئولیت هایی) برای انجام دارم.
یک حجم کار کامل از کار آموزش (تمام هفته را در بر گرفته)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) بار الکتریکی یا جریان
load
فعل
loads; loaded; loading
(فعل) چیزی را داخل یک وسیله قرار دادن به منظور به کار انداختن آن
load a gun
تفنگ را پر کردن
The film didn't load properly.
فیلم به درستی بار گذاری نشد.
The technician loaded a sample into the device.
تکنسین نمونه ای را در دستگاه قرار داد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) چیزی را داخل چیزی گذاشتن – (در مورد هواپیما، اتوبوس، تاکسی و غیره) مسافر زدن، سوار شدن (مثال دوم) – بالا آمدن نرم افزار در محیط کامپیوتر
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: