عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با level

level

اسم

US تلفظ صوتی/ˈlɛvəl/

levels

(اسم) سطح – طبقه ساختمان (مثال دوم) – دستگاه تراز

The water level in the lake is higher after the last night rain.

سطح آب این دریاچه بعد از باران دیشب بالاتر آمده است.

The library is built in two levels.

این کتابخانه در دو طبقه ساخته شده است.

a bubble level

یک دستگاه تراز حبابی

level

صفت

(صفت) مسطح، هم تراز، مساوی – (در مورد صدای حرف زدن) آرام و مسلط

a level floor/road

کف خانه / جاده مسطح

The top of the tree is level with his bedroom window.

نوک درخت با پنجره اتاق خواب او هم تراز است (در یک ارتفاع است).

He spoke in a level voice.

او آرام و مسلط حرف زد.

level

فعل

levels در آمریکایی leveled ,یا عمدتا در بریتیش levelled در آمریکایی leveling ,یا عمدتا در بریتیش levelling

(فعل) هدف گرفتن یا نشانه رفتن – مسطح کردن، صاف کردن، هم سطح کردن (مثال سوم) – نابود کردن، با خاک یکسان کردن

The officer leveled the gun at the robber's leg.

افسر پلیس تفنگ را به سمت پای سارق نشانه رفت.

Several complaints have been leveled at the school.

چندین شکایت متوجه این مدرسه شده است.

We need to level the garden before we plant anything.

ما باید باغچه را قبل از کاشتن چیزی مسطح کنیم.

Bulldozers are now waiting to level their home.

بولدوزر ها منتظرند تا خانه آن ها را ویران کنند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها