معنی فارسی و جمله با leisure

He'd like to write more, but he don't have the leisure.

او دوست دارد بیشتر بنویسد ولی اوقات فراغت ندارد.

public parks and leisure facilities

پارک های عمومی و امکانات فراغت

Now that he's retired, he has more leisure time.

الان که او بازنشست شده است، اوقات فراغت بیشتری دارد.

Let's have lunch so we can talk at leisure.

بیا شام بخوریم تا بتوانیم بدون عجله صحبت کنیم.

Tell him that he can look over the contract at his leisure.

به او بگو که می تواند در وقت فراغتش به این قرارداد نگاه کند.