برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با laugh
ترجمه و جمله با laugh
(فعل) خندیدن – کنایه از بی توجهی کردن یا اهمیت ندادن (دو مثال آخر)
We were laughing at the clown.
ما به آن دلقک می خندیدیم.
That guy always makes me laugh.
آن مرد همیشه باعث خنده من می شود.
People laughed at his predictions, but no one's laughing now.
مردم به پیش بینی های او می خندیدند (بی توجه بودند) ولی الان کسی نمی خندد.
He laughed at danger.
او اهمیتی به خطر نمی دهد.
laugh
اسم
laughs
(اسم) نوع خنده، خنده - a laugh یک چیز خنده دار (مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: