برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با joint
ترجمه و جمله با joint
(اسم) مَفصل (محل اتصال دو استخوان – مثال اول) – محل اتصال یا جایی که دو چیزی یا دو بخش از یک چیز به هم متصل میشوند (connection - مثال دوم) - لولا – جایی مثل یک کلوپ یا رستوران و غیره که ارزان هستند و برای ملاقات استفاده میشوند (مثال سوم) – سیگار ماریجوآنا
a permanently damaged knee joint
مفصلی مربوط به زانو که آسیبی دائمی دارد
seal the joints of the pipes
بستن محل اتصال لوله ها
We had dinner at a hamburger joint and then went to see a movie.
ما در یک دکه همبرگر فروشی ناهار خوردیم و بعد رفتیم فیلم ببینیم.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) the joint زندان (مثال اول) – گوشت بدون استخوانِ بزرگ که برای سرخ کردن تهیه می شود - out of joint الف: در رفتن مفصل (مثال دوم) ب: بهم خوردن نظم یا طریقه نرمال چیزی، ناخوشایند (مثال سوم) - stink up the joint خیلی بد بازی کردن
joint
صفت
(صفت) مشترک
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: