برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با jam
ترجمه و جمله با jam
(اسم) مربا (دو مثال اول) – گرفتگی یک بخش از یک ماشین که باعث توقف عملکرد آن می شود (مثال سوم) – بند آمدگی جایی به دلیل ازدحام جمعیت (مثال چهارم)
strawberry jam
مربای توت فرنگی
a jar of raspberry jam
یک شیشه مربای تمشک
There's a paper jam in the printer.
یک گرفتگی کاغذ در دستگاه چاپگر وجود دارد.
We were stuck in a jam for an hour.
ما برای یک ساعت در یک تراکم جمعیت گیر کردیم.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) موقعیت دشوار، مخمصه، گرفتاری
jam
فعل
jams; jammed; jamming
(فعل) گیر کردن، باعث گیر کردن چیزی یا کسی شدن (دو مثال اول) – ایجاد اختلال در دریافت سیگنال رادیویی، جمینگ انجام دادن (مثال سوم)
کیبورد کامپیوتر گیر کرد.
در پشت سر من گیر کرد.
ایجاد اختلال در پخش رادیویی
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) نواختن یک آلت موسیقی برای همراهی با کسی یا گروهی بدون قصد قبلی – چیزی را درون چیز دیگری فرو کردن یا گیر دادن (مثال اول) – جایی را پر کردن (مثال دوم) – چیزی را مانند ترمز ماشین به صورت ناگهانی و با قدرت فشردن (مثال سوم)
She jammed the boxes into the truck of the car.
او جعبه ها در قسمت بار خودرو چپاند.
Hundreds of people jammed into the room.
صدها نفر درون اتاق را پر کردند.
She jammed on the brakes when she saw a donkey running across the road.
او وقتی یک میمون را دید که دارد از عرض جاده عبور میکند به سرعت پا روی ترمز گذاشت.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: