عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با itchy

itchy

صفت

US تلفظ صوتی/ˈɪtʃi/

itchier; itchiest

(صفت) خارش دار (مثال اول) – موجب خارش (مثال دوم) – مایل، پر میل - itchy feet تمایل شدید به ترک جایی و رفتن به جای دیگر (مثال سوم)

an itchy back

کمر دارای خارش

an itchy rash

جوشی که خارش میکند

Hearing the train whistle at night gives me itchy feet.

شنیدن سوت قطار در شب در من میل شدید به رفتن ایجاد میکند. (با شنیدن سوت قطار دلم میخواهد که از اینجا بروم)

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) itchy finger یا itchy fingers برای توصیف کسی که تمایل شدید به کاری یا داشتن چیزی دارد – itchiness (اسم) خارش

I went into town to watch people playing tennis. After a few days of this I started getting itchy fingers.

من به شهر میرفتم تا مردمی را که تنیس بازی میکنند را تماشا کنم بعد از چند روز دلم خیلی میخواست که تنیس را شروع کنم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها