معنی فارسی و جمله با it

Her baby's due next month. She hopes it will be a boy.

انتظار می رود بچه او ماه آینده به دنیا آید. او امیدوار است او یک پسر باشد.

I can’t find the newspaper. Do you know where it is?

من نمی توانم روزنامه را پیدا کنم. میدانی کجاست؟

Hello, Peter, it's Mike here.

سلام پیتر، مایک هستم. (پشت تلفن)

It was raining this morning.

امروز صبح داشت باران می بارید.

Okay, that's it. You can go now.

بسیار خوب، تمام شد. الان می توانید بروید.

I came here to visit the museum and that's it.

من اینجا آمدم تا از موزه بازدید کنم و فقط همین.

I can't remember his name. I think it was Brian Johnson. Yes, that's it.

من نمی توانم اسمش را به یاد بیاورم. به گمانم برین جانسون بود. آره، همینه.

That's it! I'm leaving!

دیگه بسه! من میرم!