برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با interval
ترجمه و جمله با interval
(اسم) فاصله زمانی بین رویدادها (مثال اول) – فاصله بین دو مکان (مثال دوم) - at (…) intervals در مورد چیزی که در یک فاصله زمانی یا مکانی مشخص تکرار میشود (مثال سوم) – درجات درون گامی در موسیقی
We see each other at regular intervals.
ما طی یک فاصله منظمی هم دیگر را می بینیم. (مثلا هفته ای یک بار یا ماهی یک بار)
These flowers should be planted at five-inch intervals.
این گل ها باید با فاصله 5 اینچ از هم کاشته شوند.
trees planted at intervals
درخت هایی که در فواصل مشخصی کاشته شده اند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: