برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با interrupt
ترجمه و جمله با interrupt
(فعل) در حرف کسی پریدن – ایجاد وقفه کردن در کار – تغییر دادن یا متوقف کردن یکنواختی چیزی
Please don't interrupt me while I'm talking.
لطفاً وقتی دارم حرف می زنم میان حرف من نپر.
The game was interrupted several times by rain.
مسابقه چندین بار با بارش باران دچار وقفه شد.
There were no other buildings to interrupt the view of the valley.
هیچ ساختمان دیگری وجود نداشت که از منظره آن دره جلوگیری کند. (گوینده در حال نگاه کردن به دره است و ساختمانی غیر از ساختمان او در مقابلش نیست که نگذارد او، دره را کامل ببیند)
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) از ادامه یافتن چیزی جلوگیری کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: