برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با hurry
ترجمه و جمله با hurry
(فعل) عجله کردن، به سرعت رفتن – کسی را به عجله واداشتن یا باعث این شدن که کسی کاری را با عجله انجام دهد – کسی یا چیزی را با عجله حمل کردن یا فرستادن - hurry up and wait موقعیتی که در آن مجبورید مدت زیادی صبر کنید
We'll miss our flight if we don't hurry.
اگر عجله نکنیم پرواز را از دست می دهیم.
He hurried after her.
ما به سرعت دنبال او رفتیم.
She hurried off to her class.
او با عجله از کلاسش خارج شد.
Hurry up! We're going to be late!
عجله کن! ما داریم دیر می کنیم!
I hurried the kids through their breakfasts.
من بچه ها را مجبور کردم صبحانه خودشان را سریع بخورند.
Somebody needs to hurry them up so we can leave.
یک نفر باید آن ها را به عجله وادار کند تا ما بتوانیم برویم.
They hurried the children off to bed.
آن ها بچه ها را به سرعت از تخت خوابشان برداشتند. (مثلا موقع زلزله)
hurry
اسم
(اسم) عجله - in a hurry عجله داشتن، خیلی سریع
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: