عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با host

host

اسم

US تلفظ صوتی/ˈhoʊst/

hosts

(اسم) میزبان یک میهمانی یا میزبان یک میهمان – مجری برنامه تلویزیونی و غیره – حیوان یا گیاهی که درون یک حیوان یا گیاه دیگر زندگی می کند یا از آن تغذیه می کند

We were greeted at the front door by our host.

میزبانمان جلوی در به ما خوش آمد گفت.

a talk-show host

مجری یک برنامه گفت و گو

Such viruses enter the host cell and then rapidly multiply inside the cell before killing it.

ویروس های اینچنینی وارد سلول میزبان می شوند و سپس قبل از اینکه آن سلول را بکشند، به سرعت درون آن تکثر می شوند.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) انبوه، شمار زیاد - play host to میزبانی کردن

They cared for wounded soldiers and performed a host of other duties.

آن ها از سربازان زخمی مراقبت می کردند و انبوه وظایف دیگر را انجام می دادند.

host

فعل

hosts; hosted; hosting

(فعل) میزبانی کردن

Which country is hosting the next Olympics?

کدام کشور المپیک بعدی را میزبانی می کند؟

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها