معنی فارسی و جمله با highlight

I missed the game, but I saw the highlights on the evening news.

من بازی را از دست دادم و مهمترین بخش هایش را در اخبار شبانگاهی دیدم.

She added highlights to her hair.

او قسمت های روشنی به موهایش اضافه کرد. (او های لایت به موهای خود اضافه کرد.)

the highlights of a photograph/picture/painting

قسمت های روشن یک عکس / تصویر / نقاشی

She’s had blonde highlights put into her hair.

او موهایش را هایلایت کرده بود.

I missed the game, but I saw the highlights on youtube.

من بازی را ندیدم ولی بخش های مهم آن را در یوتیوب دیدم.

The speech highlighted the importance of improving education in rural communities.

این سخنرانی اهمیت ارتقاء تعلیم و تربیت در جوامع روستایی را برجسته کرد. (یا مورد تاکید قرار داد)

Highlight the section that you want to delete.

بخشی که می خواهید حذف شود را علامت بزنید.