برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با handle
ترجمه و جمله با handle
(اسم) دسته چیزی، دستگیره چیزی – کنیه یا نام مستعار
handle
فعل
handles; handled; handling
(فعل) چیزی را با دست لمس کردن یا نگه داشتن یا جا به جا کردن – کنترل کردن یا استفاده کردن چیزی با دست – سرو کار داشتن یا مسئولیت چیزی را داشتن
The baked potatoes were too hot to handle with our bare hands.
سیب زمینی ها پخته برای با دست خالی نگه داشتن خیلی داغ بودند.
I'm looking for a car that handles well in the snow.
من دنبال یک خودرو می گردم که در برف به خوبی کنترل شود.
She learned how to handle a weapon.
او یاد گرفت که چطور از یک تفنگ استفاده کند.
Who handles the marketing in your company?
چه کسی بازاریابی را در شرکت شما بر عهده دارد؟
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: