برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با glue
ترجمه و جمله با glue
(اسم) چسب (خصوصا چسب آبکی) – کنایه از نزدیک بودن به کسی
a blob of glue
یک قطره چسب
glue
فعل
glues; glued; gluing
(فعل) با چسب چیزها را به هم چسباندن (stick) – glued to something در جایی ماندن به دلیل جذابیت، هیجان، شک و غیره (معمولا به صورتglued to - مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: