عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با flavor

flavor

اسم

US تلفظ صوتی/ˈfleɪvɚ/

flavors

(اسم – در بریتیش flavour) مزه چیزی (مثال اول) – طعم خوب (مثال دوم) – چاشنی که به غذا یا نوشیدنی اضافه میشود تا طعم آن را بهتر کند (مثال سوم)

different flavors of ice cream

طعم های مختلفی از بستنی

The dish lacks flavor.

غذا مزه نداشت.

artificial flavors

طعم دهنده های مصنوعی

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) یک ویژگی یا کاراکتر یا استایل خاص – یک نوع یا ورژن از چیزی - the flavor of the month چیزی یا کسی که سر زبان ها است یا محبوب است

Foreign visitors gave a truly international flavor to the occasion.

بازدیدکننده های خارجی واقعاً شخصیت بین المللی به این مراسم دادند.

flavor

فعل

flavors; flavored; flavoring

(فعل) چاشنی اضافه کردن به چیزی، طعم دادن به چیزی

She flavored the cake with lemon.

او با لیمو به کیک طعم داد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها