عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با feature

feature

اسم

US تلفظ صوتی/ˈfiːtʃɚ/

features

(اسم) قابلیت، امکان، مشخصه – یک بخش از صورت (مثل چشم یا بینی یا دهان – مثال آخر)

This car has excellent safety features.

این خودرو امکانات امنیتی خیلی خوبی دارد.

Her eyes are her best feature.

چشم های او بهترین مشخصه (بهترین قسمت صورت) او است.

He has handsome features.

او صورت زیبایی دارد. (در این معنی، جمع، منظور کل صورت است.)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) فیلمی که بیش از 90 دقیقه طول داشته باشد – سر مقاله یک روزنامه یا مجله

Tonight's feature is a new romantic comedy.

فیلم امشب یک کمدی عاشقانه جدید است.

a features writer/editor

نویسنده / ویراستار سر مقاله ها

feature

فعل

features; featured; featuring

(فعل) داشتن یا در اختیار داشتن چیزی یا کسی به عنوان بخش مهم (در اختیار دارد، شامل می شود) - feature in (something) یعنی بخشی از چیزی بودن (مثال سوم)

The new menu features several low-fat entrees.

منوی جدید چندین غذای کم چرب دارد.

The show now features a new singer.

این برنامه اکنون یک خواننده جدید در اختیار دارد.

a character who features in many of his novels

شخصیتی که بخشی از عموم رمان های او است

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) درباره چیزی یا کسی به صورت برجسته بحث کردن یا از کسی یا چیزی به صورت برجسته یاد کردن

The evening news report featured the story of the murder.

گزارش اخبار شبانگاهی به صورت برجسته داستان آن قتل را بررسی کرد.

The newspaper featured health care on its front page.

این روزنامه خدمات درمانی را در صفحه اول خود به صورت برجسته بررسی کرد.

His work is featured in a special documentary tonight.

از کار او امشب در یک مستند خاص به صورت ویژه یاد میشود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها