برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با extent
ترجمه و جمله با extent
(اسم) میزان، مقدار، وسعت، گستردگی - to an extent یا to some extent یا to a certain extent همگی یعنی تقریبا درست (تا حدی، تا مقداری)
She tried to determine the extent of the damage.
او سعی کرد میزان خسارت را تعیین کند.
I was amazed at the extent of his knowledge.
من از گستردگی معلومات او در شگرف بودم.
To an extent, they're both right.
تا حدی، آن ها هر دو درست می گویند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) to a large extent یا to a great extent هر دو یعنی: تا حدود زیادی، تا مقدار زیادی (مثال اول) - to the extent that یا to that extent هر دو یعنی: به مقداری که یا به همان اندازه که (مثال دوم) - to such an extent that یعنی به مقداری که (مقدار خیلی نزدیک به حقیقت)، به حدی که
These traits are to a large extent inherited.
این ویژگی ها تا حدود زیادی ارثی است.
To the extent that he encouraged their bad behavior, he's to blame for it.
او به همان اندازه که رفتار بد آن ها را تشویق کرد، مقصر است.
She has changed to such an extent that you wouldn't recognize her.
او تغییر کرده است به حدی که تو او را نخواهی شناخت.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: