عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با express

express

فعل

US تلفظ صوتی/ɪkˈsprɛs/

expresses; expressed; expressing

(فعل) ابراز کردن، اظهار کردن – نشان دادن (بدون نوشتن یا گفتن) – نشان دادن یک مقدار یا کمیت با سمبل یا نشانه

He expressed an interest in meeting her.

او برای ملاقات آن دختر ابراز علاقه کرد.

Her love of nature is expressed in her paintings.

علاقه به طبیعت در نقاشی های او نشان داده شده است.

The results can be expressed as a percentage.

نتایج را می توان به صورت درصد نشان کرد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) فوری ارسال کردن یا رساندن - express itself/themselves (در مورد احساس) معلوم شدن، بروز کردن به عنوان نتیجه کاری - express yourself گفتن یا نشان دادن احساس یا فکر خود

They expressed the package to us.

آن ها بسته را فوری برای ما ارسال کردند.

express

صفت

(صفت) واضح (definite – دو مثال اول) - express train/coach/bus قطار/کالسکه/اتوبوسی که بدون توقف زیاد و با سرعت حرکت میکند – (پست) سریع (مثال سوم) - سریع

the express purpose of teaching deaf children

با هدف مشخص یاد دادن به بچه های کر

It was his express wish that her books be given to her college library.

خواسته روشن او این بود که کتاب هایش به کتابخانه دانشگاه او اهدا شود.

express mail service

پست پیشتاز

express

اسم

expresses

(اسم) پست پیشتاز – قطار یا اتوبوس سریع السیر

express

قید

(قید) به سرعت

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها