برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با express
ترجمه و جمله با express
(فعل) ابراز کردن، اظهار کردن – نشان دادن (بدون نوشتن یا گفتن) – نشان دادن یک مقدار یا کمیت با سمبل یا نشانه
He expressed an interest in meeting her.
او برای ملاقات آن دختر ابراز علاقه کرد.
Her love of nature is expressed in her paintings.
علاقه به طبیعت در نقاشی های او نشان داده شده است.
The results can be expressed as a percentage.
نتایج را می توان به صورت درصد نشان کرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) فوری ارسال کردن یا رساندن - express itself/themselves (در مورد احساس) معلوم شدن، بروز کردن به عنوان نتیجه کاری - express yourself گفتن یا نشان دادن احساس یا فکر خود
They expressed the package to us.
آن ها بسته را فوری برای ما ارسال کردند.
express
صفت
express
اسم
expresses
(اسم) پست پیشتاز – قطار یا اتوبوس سریع السیر
express
قید
(قید) به سرعت
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: