عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با enter

enter

فعل

US تلفظ صوتی/ˈɛntɚ/

enters; entered; entering

(فعل) وارد شدن، داخل شدن – شرکت کردن در مسابقه یا آزمون – اعتراض یاد دادخواستی که به صورت رسمی ثبت شود

Knock before you enter.

قبل از وارد شدن در بزنید.

Over a thousand children entered the competition.

بیش از هزار کودک در رقابت شرکت کردند.

He entered a plea of not guilty.

او دادخواستی مبنی بر عدم گناه کاری ثبت کرد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) enter on/upon شروع کردن، وارد چیزی شدن (مثال اول) - enter the picture/scene وارد صحنه شدن، وارد معرکه شدن - enter your mind/head به ذهن رسیدن یا خطور کردن

countries newly entering upon industrialization

کشورهایی که به تازگی شروع به صنعتی شدن کرده اند

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها