برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با dump
ترجمه و جمله با dump
(فعل) چیزی را جایی انداختن (مثال اول) – کسی یا چیزی را ترک کردن یا از دست آن خلاص شدن (مثال دوم) – به یک رابطه خاتمه دادن (مثال سوم) – کالایی را با قیمتی خیلی کم به یک کشور دیگر فروختن – اطلاعات را از کامپیوتر به یک وسیله دیگر منتقل کردن
You can dump the hats on the bed.
شما می توانید کلاه ها را روی تخت خواب بیاندازید.
He dumped his friends at the party and went home.
او دوستانش را در آن مهمانی قال گذاشت و به خانه رفت.
Jim dumped Sarah yesterday.
جیم رابطه خود را با سارا قطع کرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) dump in your lap زیر بار کاری رفتن - dump on الف: از کسی به شدت انتقاد کردن ب: کاری یا چیزی را گردن کس دیگر گذاشتن (مثال اول)
Don’t just dump the extra work on me.
کارهای اضافی را گردن من ننداز فقط.
dump
اسم
dumps
(اسم) محلی که زباله یا چیزی در آنجا ریخت میشود یا رها می شود (دو مثال اول) – زاغه مهمات ارتش – جایی که جای خوبی نیست، آشغال دانی (مثال سوم) – ارسال داده های ذخیره شده در کامپیوتر به جایی دیگر - down in the dumps احساس خیلی بدی داشتن - take a dump دستشویی کردن، اجابت مزاج کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: