برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با drown
ترجمه و جمله با drown
(فعل) غرق شدن، غرق کردن (دو مثال اول) - پوشاندن چیزی با یک مایع - صدای کسی یا چیزی را در بین صدا های بلند تر خفه کردن (مثال سوم)
He fell in the river and drowned.
او به داخل رودخانه افتاد و غرق شد.
She tried to drown herself.
او سعی کرد خودش را غرق کند.
A train blew its whistle and drowned his voice.
سوت قطار صدای او را خفه کرد. (به دلیل سوت قطار صدای او شنیده نشد)
(فعل - ادامه بررسی معنی واژه) تحت شعاع چیزی قرار گرفتن، غرق در چیزی شدن (drown in something - مثال اول) - با مست کردن چیزی را فراموش کردن - drown your sorrows با مست کردن چیزی را فراموش کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: