برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با drop
ترجمه و جمله با drop
(فعل) افتادن، انداختن – به سطح پایین تر حرکت کردن یا پایین آمدن – متوقف کردن کار یا برنامه یا متوقف کردن فکر درباره چیزی
She dropped her keys on a table beside the door.
او کلیدش را روی میزی در کنار در انداخت.
مجبوریم قیمت های خود را پایین بیاوریم.
Look, can we just drop it?
ببین، آیا می توانیم بی خیالش شویم؟
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) drop a hint غیر مستقیم پیشنهاد دادن (مثال اول) – drop dead! برو بمیر! - drop everything هر کاری را که دارید انجام میدهید را ول کنید (مثال دوم) - drop the ball خراب کاری کردن (مثال سوم)
Little by little he dropped hints, but no details.
کم کم او حرفش را غیر مستقیم رساند ولی هیچ جزئیاتی بیان نکرد.
There was no point in dropping everything and quitting.
هیچ منطقی در بی خیال شدن همه چیز و استعفا دادن وجود نداشت.
She dropped the ball, turning down their offer.
او با رد کردن پیشنهاد آن ها اشتباه کرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) drop by سر زدن به کسی - drop–in (صفت) الف: در مورد یک جایی که می توان بدون وقت قبلی به آنجا رفت ب: (در مورد ملاقات یک فرد) سر زده، بدون وقت قبلی - drop off خوابیدن - drop off something/someone کسی یا چیزی را به جایی بردن یا رساندن (مثال دوم) - drop out خارج شدن از یک کار یا فعالیت یا گروهی (دو مثال آخر)
drop
اسم
drops
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: