برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با dot
ترجمه و جمله با dot
(اسم) نقطه (دو مثال اول) - on the dot دقیقا سر یک مان خاص (مثال سوم) - since the year dot از خیلی زمان قبل (مثال آخر) – نقطه در کد مورس - connect the dots پی بردن به ارتباط چیزها
The dots on the map represent counties.
نقاط روی این نقشه نشانگر شهرستان ها هستند.
Her skirt was red with blue dots.
دامن او، قرمز به همراه نقاط آبی رنگ بود.
at two o'clock on the dot
دقیقا سر ساعت 2
Most of these people have lived here since the year dot.
خیلی از این مردم از سال ها قبل اینجا ساکن هستند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: