عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با dissolve

dissolve

فعل

US تلفظ صوتی/dɪˈzɑːlv/

dissolves; dissolved; dissolving

(فعل) حل شدن یک جامد در یک مایع (مثال اول) – رسما به چیزی پایان دادن، منحل کردن (مثال دوم) – محو شدن، از بین رفتن (مثال سوم) - dissolve into tears/laughter ناگهان شروع به گریه یا خنده کردن (مثال آخر)

Sugar dissolves in water.

شکر در آب حل میشود.

Their marriage was dissolved in 1999.

ازدواج آن ها در سال 1999 رسما پایان یافته بود.

The sun dissolved the fog.

آفتاب، مه را محو کرد. (گرمای آفتاب به تدریج مه را از بین برد)

The children dissolved into tears.

بچه ها شروع به گریه کردند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها