معنی فارسی و جمله با depth

ترجمه و جمله با depth

depth

اسم

/ˈdɛpθ/

depths

(اسم) فاصله از بالا تا ته چیزی (عمق) – فاصله از جلو تا عقب چیزی – شدت یک احساس یا قدرت یک اندیشه

The numbers on the left show the depth in inches.

اعداد سمت چپ، عمق را به اینچ نشان می دهد.

The depth of the shelves is 30 centimeters.

عمق این قفسه ها 30 سانتی متر است.

the depth of her love

شدت عشق او (عمق عاشقی او)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) in depth به طور عمیق، به شکل کاملی - out of your depth بیش از توان یا دانش شما

to be examined in depth

به طرز عمیقی مورد آزمایش قرار گرفتن

منابع:

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: