معنی فارسی و جمله با decay

جدید: دانلود اپلیکیشن آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی + دیکشنری کوبدار 504 واژه ضروری زبان انگلیسی رو مفهومی و عمیق یاد بگیر (کلیک کن)

ترجمه و جمله با decay

decay

فعل

/dɪˈkeɪ/

decays; decayed; decaying

(فعل) پوسیده شدن به وسیله نظام طبیعی خلقت (مثال اول) – تحلیل رفتن، رو به زوال رفتن، کم کم مریض شدن و غیره. (مثال دوم) – (در مورد وضعیت یک ساختمان یا یک سازه یا یک منطقه) بدتر شدن، خراب شدن، خراب تر شدن – تحلیل رفتن از نظر اقتصادی یا از نظر باورهای اجتماعی

Sugar makes your teeth decay.

شیرینی دندان های شما را می پوساند.

our decaying public school system

سیستم آموزشی رو به زوال ما

decay

اسم

(اسم) پوسیدگی – زوال یا تحلیل - خرابی

tooth decay

پوسیدگی دندان ها

moral decay

تباهی اخلاقی

The landlord had let the building fall into decay.

صاحبخانه اجازه داده بود تا ساختمان رو خرابی رود.

منابع:

Oxford Learner's Dictionaries Cambridge Dictionary Merriam-Webster Longman Dictionary The Free Dictionary

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها