koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با course

course

اسم

US /ˈkoɚs/

courses

(اسم) مسیر حرکت – مسیر (به صورت اصطلاح) – روش یا روند طبیعی یا معمول، جریان طبیعی (مثال سوم)

the course of a river

مسیر یک رودخانه

This win puts the team back on course for the championship.

این پیروزی تیم را به مسیر قهرمانی بازگرداند.

The disease usually runs its course in a few days.

این بیماری معمولا در چند روز روند طبیعی خود را طی می کند.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) دوره آموزشی - golf course زمین گلف – هر یک از بخش های یک وعده غذایی (دسر، غذای اصلی و غیره)

She teaches a course on internet crime.

او یک دوره آموزشی درباره جرم اینترنتی را آموزش می دهد.

We had chicken for our main course.

ما در بخش اصلی غذا، مرغ داشتیم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) let nature take its course به چیزی اجازه وقوع دادن و برای کنترل آن کاری نکردن - of course الف: واضح است که، مسلما، قطعا (مثال اول) ب: برای پاسخ مثبت دادن یا پذیرفتن یا تاکید کردن در این جهت (مثال دوم) - par for the course طبیعی - pervert the course of justice تحقیقات پلیس را دچار اختلال کردن - stay the course ادامه دادن با وجود سختی

Of course, it wasn't easy for me to admit I was wrong.

مسلما برای من آسان نبود که اعتراف کنم اشتباه کرده ام.

Can I call you back in a minute? Yes, of course.

امکانش وجود دارد که من چند لحظه دیگر به شما زنگ بزنم؟ بله، حتما.

course

فعل

courses; coursed; coursing

(فعل) به آرامی حرکت کردن

Tears were coursing down his cheeks.

اشک ها به آرامی روی گونه او میریخت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها