برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با counter
ترجمه و جمله با counter
(اسم) پیشخوان (میز دراز و باریکی که در یک بانک یا رستوران یا مغازه و غیره قرار داده میشود و مشتری در طرف دیگر آن قرار گرفته و به او خدمات داده میشود) – پیشخوان یا کانتر آشپزخانه (در بریتیش worktop - مثال دوم) – فضای مسطح دور سینک دستشوری (countertop) - over the counter بدون تجویز پزشک - under the counter مخفیانه یا غیرقانونی (مثال سوم)
There was nobody behind/at the counter when I went into the store, and I had to wait to be served.
وقتی وارد مغازه شدم هیچکسی پشت پیشخوان نبود و من مجبور شدم منتظر بمانم تا به من خدمات داده شود.
I wish my kitchen had more counter space.
کاش آشپزخانه من پیشخوان بیشتری داشت. (یا پیشخوان بزرگتری داشت)
If you're selling alcohol under the counter, you could get into a lot of trouble.
اگر شما دارید به صورت غیر قانونی الکل میفروشید، ممکن است درگیر مشکلات زیادی شوید.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) فرد یا دستگاه شمارشگر، کنتور – پاسخ یا دفاع در مقابل یک نظر مخالف یا جبهه مخالف و غیره (معمولا با to همراه است - مثال دوم) – اشیایی که در برخی بازی هایی که رو یک سطح صاف انجام میشود استفاده میشوند (مثل مهره های مارپله)
Geiger counter
شمارشگر گایگر (دستگاه که سطح رادیواکتیو را اندازه میگیرد)
The employers' association was seen as a counter to union power.
انجمن کارفرمایان به عنوان یک دفاع علیه قدرت اتحادیه تلقی می شد.
counter
فعل
counters; countered; countering
(فعل) مقابله کردن، پاسخ دادن (دو مثال اول) – از اثر چیزی کاستن (مثال سوم)
He successfully countered all criticisms.
او به شکل موفقیت آمیزی به همه انتقاد ها پاسخ داد.
Countered that he was too busy.
پاسخ داد که سرش خیلی شلوغ بود.
Exercise helps to counter the effects of stress.
ورزش به کاهش اثرات استرس کمک میکند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: