برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با cough
ترجمه و جمله با cough
(فعل) سرفه (دو مثال اول) - cough up الف: چیزی مانند خود را با سرفه بالا آوردن (مثال سوم) ب: پول یا اطلاعات را به کسی دادن به طوری که میلی به این کار ندارید (مثال چهارم) – (در ورزش) از دست دادن توپ یا موقعیت
The smoke made me cough.
آن دود باعث شد سرفه کنم.
The car engine coughed a few times, but wouldn't start.
موتور ماشین چند بار خفه زد ولی روشن نشد.
You must go to the doctor if you’re coughing up blood.
اگر خون بالا می آورید باید به دکتر بروید.
The police made the suspect cough up the names of his accomplices.
پلیس آن مظنون را مجبور کرد که نام همه همدستان خود را بگوید.
cough
اسم
coughs
(اسم) سرفه
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: