برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با contrast
ترجمه و جمله با contrast
(اسم) متفاوت، مغایرت – کنتراست تصویر (تفاوت دو رنگ)
She is quite petite, in contrast with her tall sister.
او بر خلاف خواهر بلند خود خیلی کوچک است. (in contrast: برخلاف)
She was wearing a black dress, so the photographer suggested using a white background for contrast.
او لباس مشکی پوشیده بود پس عکاس استفاده از یک پس زمینه سفید را برای کنتراست پیشنهاد داد.
(فعل) مقایسه کردن دو نفر یا دو چیز تا تفاوت آن ها معلوم شود (برای مقایسه شباهت ها از واژه compare استفاده می شود) – مغایر بودن با (مثال سوم)
It is interesting to contrast the British legal system with the American one.
مقایسه تفاوت های سیستم قضایی انگلیس و آمریکا جذاب است.
In contrast to/with last year's profits, the company is not doing very well.
در مقایسه با سود سال گذشته، این شرکت وضعیت خیلی خوبی ندارد.
Her actions and her promises contrasted sharply.
اعمال او به صورت واضحی مغایر با قول های او هستند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: