عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با compromise

compromise

اسم

US تلفظ صوتی/ˈkɑːmprəˌmaɪz/

compromises

(اسم) سازش، توافقی که با کوتاه آمدن از خواسته ها یا نظر خود حاصل میشود – تغییر یا لطمه ای که ناشی از تغییر است (مثال سوم)

The two sides were unable to reach a compromise.

دو طرف نتوانستند سازش کنند.

a happy compromise between the needs of family and work

مصالحه ای فرخنده بین نیازهای خانواده و کار

a compromise of morality

انحراف از اخلاقیات

compromise

فعل

compromises; compromised; compromising

(فعل) سازش کردن، مصالحه کردن – به خطر انداختن، تحت شعاع قرار دادن (endanger - مثال دوم) – آسیب زدن، خدشه دار کردن (impair) – زیر سوال بردن (مثال سوم)

They are unwilling to compromise on this issue.

آن ها تمایلی به سازش کردن درباره این موضوع ندارند.

Her goal was to run a successful business without compromising her principles.

هدف او راه اندازی یک کسب و کار موفق بدون تحت شعاع قرار دادن اصول اخلاقی اش بود.

He had already compromised himself by accepting her invitation.

او همان زمان هم با قبول کردن دعوت آن دختر خودش را زیر سوال برده بود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها