عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار
صفحه اصلی وب سایت
جستجو در سایت کوبدار
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

صفحه اصلی وب سایت
عضویت

عضویت در سایت

تماس تماس با ما جستجو جستجو در سایت کوبدار
top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید
صفحه اصلی دیکشنری

معنی فارسی و جمله با commute

جدید: دانلود اپلیکیشن آموزش لغات پرکاربرد زبان انگلیسی + دیکشنری کوبدار 504 واژه ضروری زبان انگلیسی رو مفهومی و عمیق یاد بگیر (کلیک کن)

ترجمه و جمله با commute

commute

فعل

US تلفظ صوتی/kəˈmjuːt/

commutes; commuted; commuting

(فعل) مسافرت کردن مداوم مخصوصا از خانه به محل کار – (قانون) تخفیف در مجازات کسی اعمال کردن

He commutes 500 miles a week.

او هر هفته 500 مایل را مسافرت میکند.

His sentence was commuted from death to life imprisonment.

مجازات او از مرگ به حبس تقلیل پیدا کرد.

commute

اسم

commutes

(اسم) مسافرت هر روزه یا مرتب مخصوصا به محل کار

an hour's commute to work

مسافرت یک ساعته تا محل کار

منابع:

Oxford Learner's Dictionaries Cambridge Dictionary Merriam-Webster Longman Dictionary The Free Dictionary

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

تمامی حقوق مادی و معنوی مطالب و آموزش های موجود در وب سایت متعلق به کوبدار است.