koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با coach

coach

اسم

US /ˈkoʊtʃ/

coaches

(اسم) مربی – جای ارزان قیمتی در هواپیما، بلیط درجه دو – (در قطار) کابین درجه سه – دلیجان یا کالسکه که با اسب کشیده می شود – همچنین به معنی اتوبوس هم است

a basketball coach

یک مربی بسکتبال

an acting coach

یک مربی بازیگری

We were in coach on the flight to Seattle.

ما در پرواز به سمت سیاتل در قسمت ارزان قیمت هواپیما بودیم.

coach

فعل

coaches; coached; coaching

(فعل) آموزش دادن، تمرین دادن – coaching (اسم، صفت) مربی گری، مربی (مثال دوم)

She has coached hundreds of young singers.

او صدها خواننده جوان را آموزش داده است.

the team's coaching staff

تیم مربی گری (کادر فنی)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها