معنی فارسی و جمله با chase

endless car/police chases

تعقیب و گریزهای خودرویی/پلیسی بسیار زیاد

the chase after higher-paying jobs

اشتیاق برای کارهایی با دستمزد زیاد

Hi everyone, we all know why we are here today, so let's cut to the chase.

سلام خدمت همگی، همه ما میدانیم که چرا امروز اینجا جمع شدیم، پس بیایید برویم سر اصل مطلب.

Police gave chase to the suspect as she fled the scene.

وقتی متهم از صحنه جرم گریخت، پلیس او را تعقیب کرد.

Kids chasing around the house.

بچه ها اطراف خانه دنبال هم میدویدند.

The team is chasing its first win in six games.

این تیم دنبال اولین پیروزی خود در شش بازی (اخیر) است.

Angry demonstrators chased her away.

معترضین خشمگین او را فراری دادند.

I had to chase down everyone I’d sold a bike to.

من مجبور شدم سراغ هر کسی که به او یک دوچرخه فروخته بودم بروم.

I chased the matter up.

من آن موضوع را پیگیری کردم.

We need to chase up all members who have not yet paid.

ما باید با همه اعضایی که هنوز پرداختی توسط آنها صورت نگرفته است تماس بگیریم. (ما باید با همه اعضایی که هنوز پرداختی به آنها صورت نگرفته است تماس بگیریم.)